هی بهت گفتم نيا،هی بهت گفتم نزار کار به اينجا بکشه.ديدی حالا خوب شد؟ ديدی حالا ديگه جفتمون اونی نيستيم که قبلا بوديم.ديدی حالا جفتمون ناقص شديم......ولی نه من مطمئنم اين بهترين نوع کامل شدن ،شیرین ترین حالت تغییر.آخه حالا قلب من يه تيکه اش رو با يه تيکه از قلب تو عوض کرده

---

کدومتون رفتيد به دوستای من گفتيد که دلم براشون تنگ شده،که امروز اينقدر تحويلم گرفتند.امروز وقتی رفتم دانشگاه هر کدوم از دوستام کلی که تحويلم گرفتند هيچی، هی هم تند تند عيدی بهم ميدادند.اونم چه عيدی های نازی.کارت پستال های خوشگل ،از اين مجسمه های ناز و.... . من الان کلی ذوق مرگم.آخريشم که ديگه آخر سورپريز بود .اومدم برم سر کيفم ميبينم دوستم برام يه کارت پستال نااااااااااااااااز گذاشته تو کيفم و صداشم در نياورده.
بعدشم که اومدم تو بلاگم و یه عالمه پیغام های خوب و قشنگ شماها بود.وای مرسی دوست جوووووووووووونا من اگه شما دوست جونای خوب نداشتم چه کار ميکردم.اصلا مگه ميشه تا شماها رو دارم غم داشته باشم

□ نوشته شده در ساعت 3:53 AM توسط الهه