|
|
|
|
|
|||
|
۱-سال نو ،آغازی دوباره، شروعی ديگر،شروعی که هر سال ميخواهم متفاوت تر از سال های پيشين باشد و امسال نيز اينگونه بود.
لحظه سال نو ، لحظه تغيير و ....با حسی آشنا .حسی که آنچنان شيرين است که می خواهم آن را برای هميشه حفظ کنم و با تمام وجود هر سال صيقلش بخشم. ۲- جنگ شروع شد و باز همين جا تو همين دنيای ما تو همين نزديکی داره لحظه های تلخی برای کسانی مثل ما رقم ميخوره. کاش همه اينها يه شوخی بود و تموم ميشد اما نيست امسال بدون استثنا يکی از بحث های ثابت مهمونی های خونه ما و احتمالا خیلی جاها همين جنگ و چقدر هم تلخ .تو این روزهای زیبا این حرفای سرد که اجتناب ناپذیر تو تموم زندگيم از هيچ چيز تا اين حد تنفر نداشتم و برام ياد آور خاطرات تلخ نيست.اميدوارم قبل از اينکه اين لحظه های تلخ برای عده ای دیگه هم تکرار بشه اين جنگ لعنتی تموم بشه.
۳- يادتونه گفته بودم ما يه کنفرانس در زمينه نرم افزار MATLAB در پيش داريم و همون هم باعث شده بود که تو اين مدت تا حد زيادی از خيلی چيزها دور بمونم(همین جا بازم بگم من تو زمینه کار با این نرم افزار واقعا ضعیفم و تو این کنفرانسم جزو گروه اجراییم ،اینو برای این گفتم که مثل دفعه قبل شرمنده دوستانی که تو این زمینه ازم راهنمایی خواسته بودند نشم )حالا همه اينها به کنار،الان يه چند روزی هست که چون دانشگاه تعطيل شده(از ۲۷ اسفند تا حالا) يه مقدار کارها سبک شده و فعلا يه چند روزی بود MATLAB بی MATLAB
حالا ديشب که رفتم چک ميل کنم ديدم يکی از بچه های گروه اين عکس رو فرستاده و نوشته اميدوارم امسال همه اينجوری باشيد آخه من به اين بشر چی بگم .عيد هم ولمون نميکنه .ای خدا با MATLAB محشورت کنه
اينم کارت تبريکی که فرستاده بودند (البته با کمی تغيير )
□ نوشته شده در ساعت 3:20 AM توسط الهه
|
|||
|
|||
|
Powered By: Blogger |
|||