۱-ديشب برق همه تهران(البته تا جايی که من ميدونم)رفت .ولی اين برق رفتگی برای من که کلی خوب و خوش گذشت و کلی تجديد خاطره شد.
وقتی برق رفت همه وسايل سرگرمی !!!! از جمله کامپيوتر و تلويزيون و تلفن و .....از کار افتاد ما هم بيکار نشستيم و دو تا تيم شديم و بازی رو شروع کرديم(من و برادر کوچيکم (محمد)يه تيم ،حسين و مريم (زن حسين) هم يه تيم)
راند اول من و مريم تو یه رقابت فشرده!! منچ بازی کردیم که با پیروزی قاطع من تموم شد.بعد هم با هم مار و پله بازی کرديم که اينبار من باختم(همش ۲ تا خونه مونده بود برسما)
تو راند دوم من و حسين تخته نرد بازی کرديم که اينبارم من با اختلاف يک مهره بردم وای که چقدر چسبيد وقتی که من ۴ از مهره هام مونده بود و حسين ۳ تا از مهره هاش بعد من يه جفت شش آوردم
توی راند سوم حسين و محمدشطرنج بازی کردند که خب برای جلوگيری از تضعيف روحيه حريفاينبار حسين برد.
وای خيلی خوب بود مخصوصا جیغ های طرفدارهای هر تیم.کلی خنديديم ،جيغ زديم،جر زديم!!! عين همين چند سال پيش که همه بچه بوديم.خييييييييييييلی برق رفتگی به موقعی بود .تا باشه از اين برق رفتن ها!!! فقط من خيلی دلم ميخواست قايم موشک هم بازی ميکرديم ولی بدبختانه هممون آنقدر بزرگ شده بوديم که خيلی زود پيدا ميشديم.
آخر همه اين بازی هام پاشدم رفتم پشت بام ببنيم شهر چه خبر. همه جا عجيب تاريک شده بود و به جر تک و توک چراغ تو کل سطح شهر چراغی روشن نبود.کسی ميدونه علت اين خاموشی همگانی چی بود؟
راستی تا يادم نرفته.....حريف ميطلبيم .مخصوصا تو منچ و تخته نرد. نبود؟؟؟؟؟؟؟
۲- امروزم که سيزده به دره! اميدوارم که سيزده همگی حسابی به در بشه .ما که قرار با ۳ تا عمو هام بريم طرفای جنگل های شرق.فکر کنم روز خوبی باشه و اميدوارم برای همه همين طور باشه.من که هر کاری کردم اين سبزه های بلاگم رو گره بزنم نشد .حالا ببينم فردا چی ميشه به قول دوستم:ما که هر چی سبزه گره زديم فايده نداشت پارسال درخت گره زديم بازم فايده نداشت.امسال ميخوايم کوه گره بزنيم بلکه فرجی بشه

□ نوشته شده در ساعت 2:03 AM توسط الهه